سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

  • ۰
  • ۰

پریسا



بر گرفته از رمانی که برگ برگ ناتمامش
تمنای جان میکند
از کلک وامانده در میان حیرت سر انگشتان وامانده ام ............
تقدیم به پروانه ای که با خنده ی شمع عمرش ،
خاکستر بالهای رنگین خویش
بر زخمهای سنگین پدر سائید و در سایه شد .........
به پریسا ................ خفته بر پرنیان خیال مادر ...........

مقابل بیمارستان شریعتی
ازدحام مردم و ماشین ، همیشگی است .
تعطیلی ندارد .
بین ازدحام ماشین ها گیر کرده ام .
گام به گام پیش میرویم .
این بیمارستان را دوست ندارم .
هیچ بیمارستانی را دوست ندارم .
از این یکی بیشتر دلخورم .
همین پارسال بود
که شناسنامه ی « پریسا » را با مهر قرمز آشنا کرد .
دختری زیبا و خوش قلب از دیار پارس آباد مغان .
هفدهمین بهارش را ندید .
سرطان مغز استخوان ، کارد به استخوانش رسانده بود .
اتاقهای شیشه ای این بیمارستان شاهدند .
چشمهای درشت و زیبای آذریش ،
در حالیکه گوشی مکالمه از پشت شیشه را
در دستان مهربانش داشت ،
خبر از رفتن میداد .
خبر از هجرت .
خبر از فراق . خبر از ....
اما هنوز امید را در دیدگانش میتوانستی ببینی .
از پشت شیشه .
مگر میشود دختری به سن و سال او ،
زانوی غمِ رفتن بغل کند ؟
« پریسا » هرگز به رفتن فکر نمیکرد .
ماندن و بودن را میخواست .
اما ماندن ، همانند جوجه پرستوی یک روزه ای بود
که در دستان پر مهر او گذاشته بودند :
فشارش نده پریسا !
جوجه پرستو می میرد . ......
او فشارش نداد .
جوجه پرستوی مرده ، کف دستش نهاده بودند .
جوجه اما ، اسم هم داشت : « قسمت »
عجب !!!
بعضی ها هم « سرنوشت » صدایش میکردند .
برادر اما از پارس آباد برای خواهر کوچولویش ،
مغز استخوان هدیه آورده بود .
از پشت شیشه ،
شیشه ی جانش را نشانش داد و گفت :
پریسا ! برای تو آورده ام
ناقابل است .
و پریسا !!!
دو قطره شبنم اشک در دیدگان زیبایش .
شبنم پاک سحرگاه عمرش .
اما چه میدانست که شامگاه است نه سحر گاه .
چه شام غریبانی شود فردا در این سرای شیشه ای
برای غریبی از دیار مغان .
و شد ..........
گوشی را از دست برادرش گرفتم و گفتم :
برایت « سی دی » گلچین ترانه های شاد ایرانی آورده ام .
حتما خوشت می آید .
از آن سوی گوشی : مرسی عمو ......
چه میدانستم که به زودی « گلچین » خواهد شد ؟
و شد ......

6 صبح دوم اردیبهشت 92

  • ۹۷/۰۸/۱۲
  • سایه های بیداری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی