سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

شیدا

 

شعری برای تولد عزیزی که نمیدانم اینک کجاست .

قرار بود باشد و شعر به خویشش تقدیم کنم .

اما چون نیافتمش ، همینجا می نویسم .

شاید روزی بیاید و بخواند .

 

تا سحرگه می سرودم شعر نو

جمله در اوصاف رویش مو به مو

 

واگشودم دفتری زان مهر وی

« تا بر آرم صد بهار از ماه دی » ( 1 )

 

لاله رو همچون نگاری بی بدیل

آتشی باشد به جان هر خلیل

 

دلربا و دلنشین و دلفریب 

ای بت زیبای من اَمّن یُجیب ( 2 )

 

تو همان پیدای ناپیدای من

شاهد و مشهود و هم شیدای من ( 3 )

 

میزنی هر نغمه در ماهور خویش

دلبریها با رخ چون حور خویش

 

بر نتابی گر ، به جانِ جان من

جان نگیرد کلبۀ احزان من

 

ای عروس آسمانم ای مَهَم ( 4 )

یوسفی تنها و اینک در چَهَم

 

رخ نمای امشب که خاک درگهم

چون بر آیی ، رخ به درگاهت نهم

 

کاش از آن پیمانه ها جامی دهی

پیر کنعانت ز محزونی رهی

 

شاهی یوسف شهود روی توست

ورنه او را بند و زندان ، موی توست

 

یک نفر گوید که تبریکت کجاست ؟

گر نباشد ، شعرت اینک نابجاست

 

در حروف اول ابیات بین

یک یک آنها را کنار هم بچین

 

اینک این هجران و این بیداد رآی

بس کن ای یارا ، کنون بر « سایه » آی

 

سایه های بیداری

سحرگاه دوشنبه 24 دی ماه 97

 

پ . ن :

 

( 1 ) = غزلی از مولانا با مطلع : ناگهان اندر دویدم پیش وی ....

 

( 2 ) = آیۀ 62 سورۀ نمل

 

( 3 ) = آیۀ 3 سورۀ بروج

 

( 4 ) = عروس آسمان – ترانه ای دلنشین از زنده یاد داریوش رفیعی

 

 

 

  • سایه های بیداری