سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

۴ مطلب با موضوع «گفت ؛ گفتم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

گفتم

 

گفتم خوشا نسیمی کز باد صبح خیزد

 

تا نسیم صبح بیداری ، بدرود

آدینه اول مرداد 1400

  • سایه های بیداری
  • ۰
  • ۰

خطا

گفت مرا عفو نباشد به خطایم ؟؟؟

یک خبط نباید که نشاید به خط آیم ؟

در دفتر دانایی اگر خط غلط رفت

انصاف نباشد نگذاری به شط آیم

دریای عطوفت تویی و آن بط دانا

دانم که منم بط بچه ، دنبال بط آیم

 

گفتم که خطا مشک ختن را نه روا بود

این خبط نه شایستۀ آن تُرک ختا بود

آن تُرک پری چهره که ره را به خطا رفت

شایستۀ این ترک وفا بود و ، جفا بود

من نیز دل از این همه تندی بستردم

شاید که دگر بار در این سینه صفا بود .

سه شنبه 18 شهریور 93

  • سایه های بیداری
  • ۰
  • ۰

نشان

گفت که من تیرم و دنبال نشانم

یک سینه نشانم بده آنجا بنشانم

 

گفتم منم آن زه که تو را راست کشانم

با منحنی قامتم اما به ره راست رسانم

 

شنبه 28 تیر 93

  • سایه های بیداری
  • ۰
  • ۰

صدف

گفت تو در سینه نداری هدف

ورنه چو من دُر بُدی اندر صدف

 

گفتم اگر دُرّی و زیبا گُهَر

هِمّت دریای من است این هنر

 

پنجشنبه 26 تیر ماه 93

  • سایه های بیداری