یه روزی
یه روزی توی اتاقم نشسته بودم کتاب « کویر » شریعتی را می خواندم . مادرم صدایم کرد و گفت : رفیقت اکبر دم در کارت دارد . گفتم مادر جان تعارف کن بیاد تو .
پشت میز تحریرم غرق در کویر بودم .
اکبر با کتاب قطوری در دست وارد شد .
خوش و بش مختصری کردیم . کتاب روی میز را به سمت خودش چرخاند و پس از خواندن عنوان کتاب ، آن را مثل سگ توله ای به انتهای اتاق پرت کرد و کتابی را که در دست داشت روی میز گذاشت . و اضافه کرد : دوران اون چرندیات به آخر رسیده . وقتت را بیهوده برای آنها هدر نده .
بعد با اشاره به کتابی که خودش برایم آورده بود گفت : از حالا به بعد اینها را بخوان .
امشب دفتر خاطرات اون روزها و سالها را مرور میکردم .
به اینجا که رسیدم آه بلندی کشیدم و به روزهای هدر رفته ام فکر کردم .
چه روزهایی از عمرم را برای کویرها ، کاپیتالها ، مدیر مدرسه ها ، خسی در میقات ها ، ماهی سیاه کوچولوها ، مسئلۀ حجابها و صدها و هزاران کتاب و مقاله و مطلب که همگی جز اراجیفی از یک عده خائن وطن فروش که با نام نویسنده و ادیب و فیلسوف و ... که از دست نداده ام !
و افسوس و هزاران افسوس برای عمر بر باد رفته ام .
بعد از این همه کتاب خواندن ، من هنوز نمیدانم « نادر » در هندوستان چه غلطی میکرد و داریوش در یونان ؟
و یا مغولها و اعراب وحشی در ایران ؟
لابد و حتما لازم بوده که « نادر » آفتابه به فرهنگ و تمدن هندوستان بردارد و مغول و عرب ، آفتابه به تمدن و فرهنگ سرزمینم ایران ...
از دست کسی دلخور نیستم ، جز خودم .
که درجۀ حماقتم تا چه اندازه بود و تا چه اندازه هست و تا چه اندازه خواهد بود که همچنان در دایره احمقی خویش چهار نعل پیش بنتازم .
هر ملت نادانی
شاید روزی به دانایی برسد .
خوب توجه کنید : عرض کردم به دانایی ،
نگفتم : فهم
بین این دو فرقیست عظیم .
اما هیچ ملت احمقی ، به هیچ جایی نمیرسد .
چون ملتهای احمق فکر میکنند
باورهایشان ، عین دانایی و فهم است
بی آنکه حتی یک لحظه توی عمرشان به این فکر کنند که :
نادر در هندوستان چه غلطی میکرد ؟
و اعراب وحشی در ایران ؟
هر وقت توانستی پاسخ این دو سوال را به خودت بدهی ،
تازه مثل من گوشه نشین میشوی و بیزار از هر گونه روشنگری .
چون خواهی دید که نمی فهمند .
و پسر عمه ام سالها پیش گفت :
پسر دایی ! می خواهی نفهمم تا ته کونت بسوزد ؟
کاربر محترمی که چند ماه پیش پرسیدی :
« سایه های بیداری » یعنی چی ؟
اینم پاسخ شما .
ما در کل تاریخ ایران
چیزی به نام بیداری نداشتیم .
چون همیشه به توهمهای خویش ، نام « بیداری » داده ایم .
روزی با منشور کوروش
روز دیگری با دین عاریتی اعراب
روز بعد با جنبش مشروطۀ عاریتی از فرانسه
و امروز با توهم ....
حالا انصاف بده
ما نادانیم یا احمق ؟
- ۰۳/۰۶/۰۱
اینا توجیه برای بی حجابی اخیره
سوالاتت ربطی به اصل دین نداره
دین اسلام دین سالم زندگی کردنه
اگه میخوای از دخترایی که ناسالم
سیگاری،قلیونی،لش، باعث مستی،
به دام سکس و راه های نامشروع،
و ازدواج نکردن پسران و اعتیاد و
ازدیاد بیماری روانی مثل زندگی با
سگ و گربه و گند و کثافتای اونها،
و افزایش جرم و جنایت هستند با
این خزئبلاتت دفاع کنی روک بگو.