سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

۴۳ مطلب با موضوع «دلنوشته های کوتاه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

رخم را بوسه ده

رخم را بوسه ده

 

چشم که باز کردم ، 

اولین چیزی که دیدم

کیسه ای پلاستیکی بود 

که بر دار شده بود 

با شیلنگی باریک 

متصل به ساعدم . 

و بعد دردی عظیم در تمام بدنم . 

گویی که کتکی مفصل

از تمام کسانی که در طول عمرم دیده ام ،

نوش جان فرموده باشم . 

و خداوند مسکن را آفرید . 

چه ایرادی دارد با این احوالم ،

هنوز هم نیش قلم طنزم

به کمک مسکن‌های قوی فعال باشد ؟ 

 

پرستار موبلند و خوش خنده 

که نیمی از موهای بافته شده اش 

تحریم‌های دینی را دور زده 

و خارج از حریم بهشت جولان میدهد 

گفت : فقط پنج دقیقه فرصت داری .

بر می گردم گوشی را میگیرم 

 

پنج دقیقه ام تمام شده . 

مهربانانه نگاهم میکند 

چشم

این یه بیت را بنویسم 

دیگه تمام . 

 

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن 

رخم را بوسه ده ، اکنون همانیم ...

  • سایه های بیداری
  • ۰
  • ۰

مقام خری

مقام خری !

 

یکی از دلخوشیهای هر چند روز یک بار من ، سرچ کردن این دو کلمه « تاریخ امروز » بر روی گوگول خان می باشد . سوا از اینکه نیاز مرا در یادآوری تاریخ روز و هفته و ماه سال را در آن روز یاری میدهد ، همیشه دارای یک مطلب آموزندۀ خوب خواندنی نیز می باشد . البته نه همیشه . ولی اکثراً مطالب آموزنده ای دارد که من شخصا از آن بهره میبرم .

امروز این شعر را نوشته :

 

خری را گر افسارش از زر کنی

لجامش ز یاقوت ابهر کنی

 

به پهلو زنی از طلایش رکاب

به زینش نشیند یکی آفتاب

 

به جای خصیلش دهی نیشکر

به جای جو اش مغز بادام تر

 

گرش جبرئیلش کند مهتری

بماند همان در مقام خری

 

شنبه 19 تیر 1400

  • سایه های بیداری
  • ۰
  • ۰

چقدر میخخخخخخخخخخ ؟

 

فردی به یک بقالی مراجعه نمود پرسید : میخ دارید ؟

بقال گفت : نه نداریم

فردای آن روز آن فرد دوباره به اون بقالی مراجعه کرد و پرسید : میخ دارید ؟

بقال گفت : نه نداریم

القصه

این داستان چند روز مداوم رخ داد تا اینکه بقال با خود فکر کرد : من که اینقدر مشتری میخ دارم ، چرا چند کارتن میخ به اجناس مغازه اضافه نکنم ؟ و با همین فکر به بازار رفت و چندین کارتن میخ خریداری و سپس آنها را در چندین قفسۀ مغازۀ خود جای داد .

عصر همان روز ، همان مشتری میخ وارد مغازه شد و پرسید : میخ دارید ؟

بقال با ذوق و شوق تمام ، قفسه های پر از میخ را به مشتری نشان داد و گفت : بله داریم

اون مشتری هر روزۀ میخ گفت : ااااااااااااااوه چقدر میخ داری شما !!!!!!!!!!

 

از اول احداث این وبلاگ ، تاکنون به یاد ندارم که در یک لحظۀ واحد 28 نفر آمار حاضرین در سایت باشد . معمولا حداکثر ، دو یا سه نفر . اما الان وقتی چشمم به آمار حاضرین در سایت افتاد ، نه تنها تعجب ، بلکه یکه خوردم و ناخودآگاه یاد همین داستان میخ افتادم

و با خود اندیشیدم : چقدر میخ دارم من .

 

یک احساس درونی به من میگوید که اگر نه همه ، ولی اکثر اینها از سایبریهای جاسوس حکومتی هستند که به ازای هر آدم فروشی ، شاباشی هر چند اندک ، اما در خور شأن خود دریافت میکنند .

 

و اینگونه بود که خداوند میخ را آفرید .

 

شنبه 19 تیر 1400

 

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

تشخیص - تفکیک

تشخیص - تفکیک

 

تشخیص ، همیشه هست و جایز .

اما تفکیک ، می بایست یک بار اتفاق بیفتد .

اگر مدام در حال تفکیک باشی

همانند آشپزی خواهی بود که یک عمر در حال تفکیک سنگدانه از حبوبات ، و حاصل کار ، تکرار مکررات و فقط یک آش ، و همه چیز در آن مخلوط است و دوباره نیاز به تفکیک . و تو در این تفکیک ، آنقدر بیهوده دور خود خواهی چرخید تا عمرت به سر آید .

حذف اعتقادات موروثی و الغایی بیهوده و کذایی

و جایگزینی اندیشه های متفکرانه و پاسخگو

و خلق باورهای نو و پویا

همان یک بار تفکیک است که می بایست یک بار برای همیشه اتفاق بیفتد .

اینکه بنشینی و سالها از عمرت را صرف تفکیک اعتقادات الغایی بکنی که اصالت و هویت آن دچار شک و تردید شده و تو هنوز آنها را باورهای خود میدانی ، آب در هاونی می کوبی که نه آبش متعلق به توست و نه هاون آن . تا وقتی آن آب و هاون را کنار نگذاری و خود آیینۀ تمام نمای خود نباشی

به قول زنده یاد اخوان :

تو ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

نه از رومی ، نه از زنگی

سنگ تیپا خوردۀ رنجور و

نغمۀ ناجوری

و شاید

دشنام پست آفرینش ....

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

مشاهده

مشاهده ،

فاصلۀ بین دیده و منشاء نور یا انعکاس آن است

این فاصله

تنها فاصله ای در جهان هستیست که در آنِ واحد ،

هم ، زمان است

هم ، مکان

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

ناتوانی

 

حاصل ضرب ناتوانی ،

همیشه عددی است متغیر

هر چقدر فهم کمتر باشد

ناتوانی بیشتر میشود

 

شنبه 9 فروردین 99

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

دندانه ها

 

دندانه ها برای آرایش

و دندانها برای دریدن است

و این

تفاوت یک شانۀ دخترانه

با آرواره های ماست

 

دو شنبه 12 اسفند 98

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

افسانه ها

افسانه ها از آنجا پدید آمد که انسانها به انکار واقعیتها پرداختند

 

و خوابها از آنجا شروع شد که انسانها مفهوم افسانه ها را نفهمیدند

 

و بیداری ، یک رویای دست نیافتنی

 

دوشنبه 12 اسفند 98

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

خاطرات

خاطرات ، فردای مشاهدات امروز است

و پس فردای مخاطرات دیروز

  • سایه های بیداری
  • ۱
  • ۰

بهلول

از درختان دارِ ( چوبه های دارِ ) زبان و بیان حقایق و فهم و اندیشه

 

همواره « بهلول های » کنایه و اشاره جوانه می زند

  • سایه های بیداری