سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

  • ۵
  • ۰

زیتون . م

یک بغل آینه

 

لازمۀ منزل نو

یک بغل آینه و

جفتکی شمعدانیست .

گر چه این « جفتک » من

نقش لبخند به لبهای تو زد

لکن آن باغ رخت

پیش از این نیز پر از غنچۀ عطر آگین بود .

این بگفتم که بگویم :

که این منزل نو

شرط تملیک ندارد به خدا .

نامۀ بیع مباهی است میان من و مشروط « بیان » .

بعد از این عرض سلام

میروم اصل کلام : 

حیف از این منزل تنهایی نو 

بی نصیب از تب شیدایی تو 

پس بر آرم مطلبی از نامه ات 

تر کنم لب را به آن پیمانه ات 

ماجرای دشت و آهو و مغان 

پیش از اینم داده بودی ارمغان

 

ای بسا  

« یاد یار مهربان آید همی »

آن « سهیل » اش نزد قطب جاودان آید همی 

و این

همان یک بغل آینۀ منزل نوست :

 

« می خواستم متنی بنویسم

به زبانی قلنبه تر !

و شاید شعر گونه تر

تا چنگی با سخنان شیرین به دلت بزنم

و خیلی باوقار

که لایق دلشدۀ تو بودن باشد حرف بزنم .

اما مگر چه اشکالی دارد

که جوری بنویسم

که معلوم شود

خودم هستم .

وقتی که دارم با تو رودر رو حرف میزنم

زبانم میپیچد ، صدایم گاهی میلرزد

و گاهی کلمات را گم میکنم

و ضایع تر اینکه لهجه ام را هم همیشه بین حرفهایم حس میکنی .

اصلا میدانی چیست ؟

بگذار همه بدانند که من از پشت خیلی کوهها آمده ام

تا به پیش تو رسیده ام

از آنجا تا تنهایی تو .....

مثلا همین کوه سبلان

کم کوهی که نیست

همانجایی که تو بیشتر از سهند زیبا

وقارش را حس کرده ای

و پنج بار آن را فتح کرده ای .

همانجا که تو سالها رفتی و سیر نشدی

و مادرت هر بار از نگرانی هایش کم نشد که هیچ

بیشتر هم شد .

راستی تو مطمئنی که مادرت نگران جک و جانورهای وحشی کوه بود ؟

شاید حضور مرا در سالهای بعد حس میکرده که نگرانت میشد .

آخر خودت که میدانی

مادرها زود همه چیز را حس میکنند !

بگذار از این پس هم همه نگران باشند

خیلی هم عالیست

زیرا که من یک دخترم

و به اندازۀ زمخت بودن غرور تو ؛ ظریف و ....

و راحت تر بگویم

که من

در کمال روشنفکری

دنیا را روی سر کسی که

به تو بیشتر از یک رویا و خیال بیندیشد ، خراب میکنم .

همین . »

زیتون . م

 

 

 

  • ۹۷/۰۳/۲۱
  • سایه های بیداری

نظرات (۱۲)

  • دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍😊😞
  • خیلی عالیه نوشته هاتون کلاس رفتید؟
    پاسخ:
    با درود و احترام :
    ضمن تشکر و سپاس از شما بانوی گرامی که با نگاه متعالی خویش
    خط خطی های بنده را با صفت عالی بیان فرمودید
    حضورتان عارضم که : نخیر بانو
    هر آنچه در انبان دانائیم انباشته ام
    همه و همه را از محضر اساتید و سرورانی چون شما به عاریت برده ام .
    به قول مولانا :
    پرتو خورشید بر دیوار تافت
    تابش عاریتی دیوار یافت .
    من همان دیوارم و شما آن خورشید .
  • دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍😊😞
  • باورنکردنیه واقعا ...باورنمیشه این همه واژه رو بتونید کنار هم بزارید فوق العاده اید .من که در حد یه کلمه ی شمام نمیدونم شکسته نفسی میفرماید 
    پاسخ:
    بزرگوارید و بنده نوازی می فرمائید .
    امید که لایق این نوازشها باشم
    که این اقبال نصیب هر بنده ای نمی شود .
    سپاسگزارم از لطف و عنایتی که در حق حقیر مبذول فرمودید .
  • دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍😊😞
  • اگه بگم بهتون واقعا نمیتونم چیزی بگم درک میکنید؟هیچی ندارم برا گفتن .عاشق ادبیاتم تاحالا تو عمرم چنین بیانی ندیدم
    سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
    که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست
    نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
    نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست
  • سایه بیداری
  • با سلام و عرض ارادت 
    سپاسگزارم از حضورتان . 
  • سایه بیداری
  • Fine
    Thank you
    I am good
    Are you fine ?
  • - بابای من هر وقت
  • - بابای من هر وقت پول برق زیاد میاد میندازه گردن لامپ مودم من!
    پاسخ:
    گزینه های مقابله با این اتهام :

    1 - قبض برق را قبل از رؤیت بابای محترمتان منهدم بفرمائید

    2 - مودمتان را زیر بالشتان مخفی بفرمائید

    3 - مبلغ قبض را شخصآ پرداخت بفرمائید
    تا از هر گونه اتهامی مبرّا شوید

    4 - روی چراغ مودمتان نوار چسب مشکی نصب بفرمائید

    5 - اگر نوار چسب مفید واقع نشد ، با نوک پیچ گوشتی ،
    چشم مودمتان را کور کنید .
    ( منظورم همان لامپ مورد مناقشه می باشد )

    6 - ساعاتی که بابای محترمتان در منزل نیستند
    از مودم استفاده بفرمائید
    و در ساعات خطر ، آن را خاموش بفرمائید

    7 - اگر بابای محترمتان زن ذلیل تشریف دارند
    این موضوع را واگذار کنید به وزیر جنگ ( مادر گرامی و محترم )

    هفت تا شد دیگه
    نکنه منتظر هشت و نه و ده هم هستید ؟

    و در آخر : موفق و پیروز باشید

    گزارش موفقیت خودتان را لطفاً خصوصی اعلام بفرمائید

    وگرنه اگر یک بار دیگر زیر مطلب به این خوشگلی
    از لامپ مودمتان صحبت بفرمائید
    می آیم پیدایتان میکنم و می کشمتان

    فعلا همین


  • مسافریـ از دیـار بی کسی. رویــا
  • خیلی قشنگ نوشتی عزیزم

    پاسخ:
    به نگاهم خوش آمدید
    ..........................
    با رصد نشانه ای
    ز ره رسد ستاره ای
    بپرسم از کجا و چون ؟
    بگوید از
    دیار چا بهاره ای
    .............................
    سپاس از حضور گرمتان

  • اشکان ارشادی
  • سلام 

    نوشته هات قبلا خواندم فقط نظر نگذاشتم. 

    الان هم دقیقا نمیدانم چه بنویسم. بیشتر حالت شعر داره و زیباست. 

    تشکر.

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب
    خیلی خوش آمدید و قدم رنجه فرمودید .
    نظر لطف شماست .
    سپاسگزارم از حضورتان .
  • اشکان ارشادی
  • سلام 

    خیلی از نظرات شما رو می بینم و میگم ماشاءالله. 

    خیلی خوبه که اینطوری در مورد موضوع می نویسی. نظر باید همینجور باشه ، عالی. 

     

    پاسخ:

    با سلام و احترام و پوزش از تاخیر در پاسخ :

    سپاس از حضور پر مهر و گرمتان .

    نظر لطف شماست و گرنه بنده ای ناتوانم که هستم .

    بهترینها را برایتان آرزو میکنم .

    سلام دوست عزیز 

    با اینکه کمی از فضای مجازی روز بودم اما الان که امدم و چند پست شما را خواندم سرحال شدم دمتان گرم همیشه بر قرار باشید.

    راستی علاقه مند به تبادل هستم  با شما اگر صلاح بدانید 

    پاینده و مانا باشید 

    منتظر پاسخ هستم

    رامین

    پاسخ:
    با احترام :

    دو نام در قسمت « پیوندهای روزانه » در وبلاگم به چشم میخورد .

    اولی نام « آیه » است . دختری نازنین از دیار « دلشدگان » . دختری که با وجود تخالف آرمانی و عقیدتی ، آنچنان در نهایت صمیمیت قلبی دوستش دارم که در کلام نمیگنجد . سر بر آستان مهربانی اش می ستایم و تا جان در بدن دارم ، نام او و یاد او در قلبم ، جاری و ساریست .

    دومی نام شماست که با وجود پیوند شما با تعاریف اساساً نامتعارف فلسفی و دینی ، حاوی ارادت خالصانۀ بنده نسبت به شماست که هرگز کاستی و نزولی در آن نخواهد بود .

    داستان « دنبال کردن » و « تبادل » ؛ در مرام بنده ، فاقد هر گونه وجاهت حضور بوده و هرگز برایم مهم نیست که فلان وبلاگ تعداد دنبال کنندگانش عددی مشابه به 500 + باشد یا نه . زیرا یک « ده آباد » را با « هیچ » دنبال کننده ، به یک شهر ویران با « 2000 + » دنبال کننده ترجیح میدهم . و اگر دقت فرموده باشید ، تعدادی از دنبال کنندگان را نیز که قبلا مهر تائید زده بودم ، با توجه به شناخت ثانویه از تهی بودن آن وبلاگ از اندیشۀ رسا و قابل فهم که فاقد هر گونه دانش آموختی در دنیای مجازیست ؛ حذف و از دایرۀ دنبال شدگان خارج نمودم . اگر همین امروز ، باقی عزیزان ، چراغ گزینۀ « دنبال کردن » وبلاگ بنده را خاموش کنند و همین عدد 15 را نیز به صفر برسانند ، در موقعیت آن ، هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت . زیرا چراغ فهم و درک و شعور فراگیری و دانش آموزی شخص بنده و وبلاگم ، به هیچ وجه در گرو سر انگشت گزینۀ « دنبال کردن » این و آن نیست .
    دنیای مجازی ، پر از فراز و نشیب است و من هرگز در سرازیری سقوط اندیشه های این دنیا قرار نخواهم گرفت . بلکه فرازهای آن مورد توجه بنده است و این فرازها را نیز با چرتکۀ فهم و عقلانیت پس و پیش کرده و نتیجۀ باقیمانده را در گاو صندوق دانایی ام ذخیره میکنم .
    اینکه شما و دیگر عزیزان ، با « دنبال کردن » یا بی دنبال کردن و با « تبادل » و بی تبادل ، مطالب مکتوب در وبلاگم را بخوانید یا نه ، هیچ توفیری در حال بنده نخواهد داشت .
    شمس تبریزی به دنبال میلیونها انسان نبود
    به دنبال یک مولانا بود که میلیونها انسان را متحول کند .
    من نیز به دنبال همان « یک انسانم » .

    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
    کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

    با آرزوی بهترینها برای شما استاد بزرگوار
    ارادتمند : سایه های بیداری
  • نسیم صداقت
  • چشمه عشقتان همواره خروشان و بیداری سایه هاتان مستدام 

     

    پاسخ:
    درود و عرض ادب

    و سپاس از گسترۀ ساحل نگاهتان .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی