سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

  • ۰
  • ۰

کِش تُنبان

کِش تُنبان

 

نمیدانم شنیدید یا دیدید ، قدیم دختران و پسران

از اون شلوارهای مامان دوز ( پیژامه ) می پوشیدند که تُنبانش می نامیدند .

که کمر آن با نوعی کش مخصوص

کش اندود ( لغت جدیده - الان اختراع کردم ) میشد .

این کشها شبیه ریسمان بودند که نازکی و کلفتی آن

بستگی به سن و مقاومت کمر اون دختر یا پسر داشت .

یعنی اگر بچه و کوچکتر بودند

از کش نازکتر و ملایمتر استفاده میشد تا کمر اون بچه خش نیفتد .

در اثر مداومت در بالا و پایین کشیدن شلوار ( دبلیو سی )

و همچنین شستشو

کش مذکور دیگه اون حالت ارتجاعی اولیه را نداشت

لذا گاهی به هنگام بازی و تفریح

شلوار لاکردار ، خودبخود اقدامی نابخردانه میکرد

و به سمت پایین طی طریق می فرمود .

بماند که گاهی نیز بچه ها از روی شیطنت

شلواری را که سازۀ آن

استحکام اولیۀ خود را از دست داده بود

وسط یک بازی شیرین

به منهی الیه بی شرمی هدایت میکردند

و اون بچۀ « بر باد رفته » آبرو

تا چند روز ، همش مهتابی میشد در خانه

و اصلا علاقه به آفتابی شدن در کوچه را نداشت .

حالا همش چشمتان را بُراق نکنید به اینکه وسط داستان

از یکی از این فجایع پرده برداری شود

و شما با حادثه و فاجعۀ 18 + سپتامبر مواجه شوید .

خجالت بکشید از خودتان .

اینها همشون یه مشت بچه اند ، بچه ، می فهمید ؟ ؟؟؟؟؟

بگذریم ......

داستان عاشقانه های برخی از ما نیز

شباهت زیادی به این « کش تنبان » دارد .

اولش چنان سفت و محکم است

که گاهی کمر شلوار عاشقانۀ خود را کمی پایین می کشیم

و با سر انگشتانمان

نقش و نگاری را که کشش کش

روی شکم مبارکمان به ودیعه گذاشته

آرام می مالیم و از خوش آیندی که نصیبمان می شود

نیشمان تا بنا گوش باز میشود

و زرت و زرت لبخند ژوکوند تحویل می دهیم

روزها و هفته ها و گاهی ماه های اول

چنان شیرین و شهد آلود میگذرد که شب و روزمان یکی میشود

و راستش گاهی پدر صاحب بچه در میاد .

و حتی در این شیرینی خوری گاهی چنان افراط میکنیم

که دندانهای شیری ما آسیب می بیند

و چه شبها که تا صبح ، درد شیرین دندان را به جان میخریم

و در رویای در آوردن دندانهایی از جنس کروکودیل

برای بلعیدن عشقمان در سر می پرورانیم .

شمعها به سقاخانۀ کافی شاپ می بریم و

نذرها به پا میکنیم و قهوه ها میخوریم و

فنجانها به سر میکنیم

و اعتکافی عظیم در فال قهوه به پا میکنیم

که حتی خانم « مارپل »

با همۀ ظرافتی که در گرفتن دستگیره فنجان داشت

چنین هنری در گوه خوری نداشت .

ساعتها و روزها پارکها را متر میکنیم

دریغ از ارائۀ آماری درست به شهرداری ذلیل شده .

سینمای عباس آباد را بگو

که چه شاعرانه دو تایی پای فیلمی می نشینیم

که سانسورچی گاریچی چنان به مِقراضِ « چینی »

قراضه اش کرده

که تنها چیزی که از فیلم یادمان می ماند : قشنگ بود نه ؟

با لبخندی ملیح و شاعرانه و عاشقانه . ای جووووووووووونم .

بستنی و فالوده را فراموش نکنیم

که چطور وقتی صندوق دار بهای آن را طلب نمود

یک ساعت تمام همۀ 9 سوراخ بدنمان را گشتیم

و اسکناسی اندازۀ تنخواه اون یارو نیافتیم

و درست زمانی که

مثل کرم شب تاب نور می فشاندیم از هر منفذ تن

دوست دخترمان به دادمان رسید

و یواشکی کارت مسروقۀ عابر پدرجانشان را در دستمان نهاد

و آنقدر یواشکی که

هر دو قبیلۀ « قیس » و « لیلی » از آن باخبر شدند .

ولی ما که از رو نمیریم هرگز .

عوض این یواشکی

یک بار هم من در دربند ، لواشکی برایش خریدم .

این به اون در از طرف من دربدر .

و تازه اینکه بار اول نبود .

در داستان پیتزا نیز چنین رونمایی آبرومندانه ای

از آبروی نداشتۀ من شده بود .

تا فراموش نکرده ایم یادی هم بکنیم از روز تولدمان

و آن کادوی عطر و اودکلنی که او از اتاق داداشش کش رفته بود

و من از روی میز آرایش « آجی » جونم .

و اما

دیری نمی پاید که این کش لامصب ور می آید

و هر روز هی گشاد و گشادتر میشود

تا جایی که باید هر دو دستمان مدام به شلوارمان باشد

تا یهویی پرده از .... مبارکمان برندارد و بی آبرو نشویم .

هر چند که اونجا هیچ ربطی به « رو » ندارد

و ما بیخود ...... را پاره میکنیم

تا آن را به رو ربط دهیم و حفظ « آب » کنیم .

اما چون همیشه با خود « رو در بایستی » داریم

لذا حتی اگر اون « کش » لامصب پاره شود

با چنگ و دندان هم که شده

پاس شلوار به پا میداریم و

بسی خرسند و خشنودیم که عاشقیم ، عاشق . می فهمید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

پنجشنبه 16 آذر 96

 

 

 

  • ۹۷/۰۳/۲۵
  • سایه های بیداری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی