همین دیروز بود که می نوشتم : 1394 / … / …
و امروز نوشتم : 1395 / 1 / 1
فردا اما
نمیدانم چه خواهیم نوشت .
بگذریم .
بازی ساعتها از امروز شروع شد . بکش جلو . بکش عقب .
و ما در این کشاکش زمان چه می خواهیم ، نمیدانم .
یک چاقو ، فقط یک ابزار است . نه از خود فکر و اندیشه ای دارد
و نه هدف و نه قابلیت تصمیم گیری . فقط یک وسیله است .
اما کاربردهای فراوان دارد .
پوست کندن یک سیب . برای جراحی در اتاق عمل .
سلاخی گوسفندی در کشتارگاه و یا سلاخی انسانی به دست یک
انسان ( حیوان ) دیگری . و ................
چاقو ذاتاً هیچ میلی در کاربرد خویش ندارد .
چون در واقع ذاتی ( ذارتی ) ندارد که ذورتی بکند .
گویا این عقب جلو کشیدن ساعت در کشور ما نیز نوعی ذارت و ذورت الکی می باشد .
از امروز شروع شد : آقا ببخشید ، ساعت چند است ؟
- 9 و سی دقیه .
قدیم یا جدید ؟
- قدیم
.................
تق تق تق تق تق
نگهبان بانک از پشت شیشه : بله ؟
- رجوع کننده : آقا در بانک را چرا بستید ؟
نگهبان : ساعت کاری تمام شده
- رجوع کننده : آقا الان که ساعت 1 بعد از ظهر است . مگر بانکها تا ساعت 2 باز نیستند ؟
نگهبان همزمان با نشان دادن ساعت مچی خود : الان ساعت 2 هستش و بانک تعطیل شده .
- رجوع کننده با نشان دادن ساعت موبایلش : الان که ساعت 1 است .
نگهبان با همراهی حرکت دست : برو عامو . انگار از پشت کوه آمدی .
اون ساعت قدیمیه . بانک با ساعت جدید کار میکند .
...........
تنها عایدی عقب جلو کردن ساعت در کشور ما ؛ همین تشخیص قدیم از جدید می باشد .
..............
معلم : موضوع انشاء : فوائد گوسفند کشاکش ساعت را بنویسید .
دانش آموز : آقا اجازه ؟ ما میتونیم از گوسفند بابامون بنویسیم ؟ آخه ما خودمان ساعت نداریم .
معلم : از هر خری که می خواهی بنویس . ولی بنویس ..........
1395 / 1 / 2
- ۹۷/۰۹/۰۳