به یاد عزیزی که روزی از در درآمد
و شوقی عظیم بر جان بی جانم نهاد
و این بداهه تنها دارایی من :
یک فرصت دیگر آمد از راه
آن یوسف جان در آمد از چاه
خاور به طرب نشسته از شمس
زانجا که سفر ببسته از امس
برخیز و بکش تو پرده ها را
هم بستر خود کن آن سما را
اکنون که بر آمده نگاهش
یک بوسه بزن به روی ماهش
سه شنبه 14 شهریور 96
- ۹۷/۰۹/۰۸