سایه های بیداری

سرای دلشدگان

سایه های بیداری

سرای دلشدگان

  • ۰
  • ۰

هیاهوی عشق

@};-@};-@};-
پرسیدم چرا سکوت ؟
گفت : چون بهتر می شنوی
پرسیدم چه چیزی را ؟
گفت : زمزمۀ قهوه را داخل فنجان
پرسیدم دیگر چه ؟
گفت : هراس پیانویی که نواخته نمی شود
پرسیدم و دیگر ؟
گفت : باز تاب نوازش نگاهت در نگاهم
سوالی نداشتم دیگر
میان آن همه هیاهوی عشق @};-@};-@};-

پرسیدم چرا سکوت ؟
گفت : چون بهتر می شنوی
پرسیدم چه چیزی را ؟
گفت : زمزمۀ قهوه را داخل فنجان
پرسیدم دیگر چه ؟
گفت : هراس پیانویی که نواخته نمی شود
پرسیدم و دیگر ؟
گفت : باز تاب نوازش نگاهت در نگاهم
سوالی نداشتم دیگر
میان این همه هیاهوی عشق @};-@};-@};-

  • ۹۷/۱۱/۱۳
  • سایه های بیداری

نظرات (۲)

  • سمیرا شیری
  • هر کس هوس سخن فروشی داند
    من بندهٔ آنم که خموشی داند :)

    نگاهتان وقتی شاعرانه می‌شود درست مانند اشعارتان طوفان به پا می‌کند... 
    نگاهتان پیوسته طوفانی :)

     

    پاسخ:
    به طوفانم اگر دیدۀ آرام تو آید
    شاعر تر از آنم کند ار دیده رباید
    اینجا نه منم حاصل اشعار نمایان
    طوفانی اگر هست ، همان دیده نماید
    ...................
    ( دو هجا در دو مصرع کم آمد .
    چه باک اما
    که هر چه کم آید ،
    با نگاه زیبای شما سر آید . )
    ..................................
    سپاسگزارم استاد بانوی گرامی
  • فاطمه حیدری (رضوان)
  • با عرض سلام و احترام

    چقدر زیبا و هنرمندانه به تصویر کشیدید

    زمزمه قهوه داخل فنجان

    و هراس پیانویی که نواخته نمی شود

     

     

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب

    ممنونم که با نرگس زیبای خویش ،
    کلام بی جان بنده را زیبایی بخشیدید بانوی گرامی .

    و سپاسگزارم از حضور پر مهرتان .

    سلامتی و نشاط برایتان آرزو میکنم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی