پرسیدم چرا سکوت ؟
گفت : چون بهتر می شنوی
پرسیدم چه چیزی را ؟
گفت : زمزمۀ قهوه را داخل فنجان
پرسیدم دیگر چه ؟
گفت : هراس پیانویی که نواخته نمی شود
پرسیدم و دیگر ؟
گفت : باز تاب نوازش نگاهت در نگاهم
سوالی نداشتم دیگر
میان آن همه هیاهوی عشق
پرسیدم چرا سکوت ؟
گفت : چون بهتر می شنوی
پرسیدم چه چیزی را ؟
گفت : زمزمۀ قهوه را داخل فنجان
پرسیدم دیگر چه ؟
گفت : هراس پیانویی که نواخته نمی شود
پرسیدم و دیگر ؟
گفت : باز تاب نوازش نگاهت در نگاهم
سوالی نداشتم دیگر
میان این همه هیاهوی عشق
- ۹۷/۱۱/۱۳
من بندهٔ آنم که خموشی داند :)