« عقل می گفت که دل منزل و مأوای من است
عشق خندید ! یا جای تو یا جای من است »
منبع مستندی در رابطه با سرایندۀ بیت بالا نیافتم .
در دو منبع غیر مستند با دو نام مواجه شدم :
فروغی بسطامی
احمد قوام السلطنه
با دو کلمۀ کلیدی « عقل » و « عشق » در سایت وزین « گنجور » تجسس نمودم .
اما نشانی از این بیت ، بین اشعار فروغی بسطامی نیافتم .
در مورد احمد قوام نیز منبع مستندی نیافتم .
****************************
عقل خر
این دل اگر خویش برانَد ز در خویش
بیگانه بیاید بنشیند به بر خویش
آگه نشود آنچه برانـــــــــد از طلب عقل
افتاده کلاهیست ز سودای سر خویش
عمری برود ! باز بمانَد به ره درد
درمانده و واماندۀ آن عقل خر خویش
عقل آن خر و دل قافله سالار تن تو
هرگز نشنید عقل بدان گوش کر خویش
سی مرغ بر آمد که به سیمرغ بر آیند
بیچاره چه آتش که نزد بال و پر خویش
بر خیز که در عشق بسی سایه نهفته
لیکن تو یکی « سایه » ببین از ثمر خویش
گفتی که من آن منظر عشقم به نظرها
کو آینۀ منظر و پیدا نظر خویش ؟
شنبه 30 شهریور 1398
- ۹۸/۰۶/۳۱