ساقی جان
ماهِ رویت که شبی جام شرابم بفروخت
دل به آن ماهِ رخت دادم و جانم بفروخت
باده نوشان رخت در طلب ساقی جان
گویی اما منم آن ، آن ! چو آنم بفروخت
شبی عکس زیبای ساقی (دختری ) در جام شرابی نقش میزند .
گرچه شراب بر افروزندۀ ( روشنی بخش ) جان آدمی است ، اما زیبایی آن دختر ، آنسان بود که شراب از زیبایی او بر افروخته ( گُر گرفتن و داغ شدن ) می شود .
به قول سعدی :
به زیورها بیارایند ، وقتی ! خوبرویان را
تو زیبا رو چنان خوبی که زیورها بیارایی
رند پیر مجلس انس ، با دیدن ماهرخ دختر ، آتشی در جانش می افتد و وقتی می بیند همۀ حاضران در مجلس باده نوشی ، محو تماشای زیبایی دختر شده اند ، با خود می اندیشد که در میان آن همه برنای خوشرو ، هیچ شانسی برای او نیست .
اما وقتی به سر انگشت اشارۀ دختر زیبا ،
آن پیر رند مورد انتخاب او واقع میشود ،
همۀ وجودش در آتش اشتیاق و عشق به دختر می سوزد .
جمعه 21 مرداد
- ۰۱/۰۵/۲۲
عالی بود