صائب تبریزی :
دو چیز ، می شکند قدرِ شعر را
« تحسینِ ناشناس و سکوت سخن شناس »
من :
طوطیان در مسند شعر ار نشینند ، این شود
« ناشناسی » با نوای طوطیک ، فرزین شود
گر هَزاری نغمه ها گوید هِزاران در هِزار
« ناشناسی » ، بر هَزار نغمه گو بد بین شود
بر « شناسان » جز سکوت و مُهر لب چیزی نماند
گر « شناسی » لب گشاید ، بی گمان بی دین شود
صائب ! اینجا اصفهان است ، اصفهان است ، اصفهان
هی نگو تبریز و تبریز ! ار بگویی ، کین شود
تو غزل گویی و من می نوشم آن را در سکوت
جرعه جرعه ، قطعه قطعه ! قطعۀ من این شود
ساعت 5 صبح یکشنبه 17 مهر 94
- ۹۷/۰۹/۰۴