چقدر میخخخخخخخخخخ ؟
فردی به یک بقالی مراجعه نمود پرسید : میخ دارید ؟
بقال گفت : نه نداریم
فردای آن روز آن فرد دوباره به اون بقالی مراجعه کرد و پرسید : میخ دارید ؟
بقال گفت : نه نداریم
القصه
این داستان چند روز مداوم رخ داد تا اینکه بقال با خود فکر کرد : من که اینقدر مشتری میخ دارم ، چرا چند کارتن میخ به اجناس مغازه اضافه نکنم ؟ و با همین فکر به بازار رفت و چندین کارتن میخ خریداری و سپس آنها را در چندین قفسۀ مغازۀ خود جای داد .
عصر همان روز ، همان مشتری میخ وارد مغازه شد و پرسید : میخ دارید ؟
بقال با ذوق و شوق تمام ، قفسه های پر از میخ را به مشتری نشان داد و گفت : بله داریم
اون مشتری هر روزۀ میخ گفت : ااااااااااااااوه چقدر میخ داری شما !!!!!!!!!!
از اول احداث این وبلاگ ، تاکنون به یاد ندارم که در یک لحظۀ واحد 28 نفر آمار حاضرین در سایت باشد . معمولا حداکثر ، دو یا سه نفر . اما الان وقتی چشمم به آمار حاضرین در سایت افتاد ، نه تنها تعجب ، بلکه یکه خوردم و ناخودآگاه یاد همین داستان میخ افتادم
و با خود اندیشیدم : چقدر میخ دارم من .
یک احساس درونی به من میگوید که اگر نه همه ، ولی اکثر اینها از سایبریهای جاسوس حکومتی هستند که به ازای هر آدم فروشی ، شاباشی هر چند اندک ، اما در خور شأن خود دریافت میکنند .
و اینگونه بود که خداوند میخ را آفرید .
شنبه 19 تیر 1400
- ۰۰/۰۴/۱۹